حضرت امام محمد باقر(ع) در حدیثی صفات و ویژگیهایی را که یک شیعه راستین باید داشته باشد، برای جابر انصاری مطرح فرمودند.
به گزارش واحد اطلاع رسانی ستاد مردمی فاطمیه شهرستان دزفول به نقل از بی باک/ هفتم ذیالحجه، مصادف است با سالروز شهادت امام محمد باقر علیهالسلام. آیتالله حاج شیخ محمدحسین مظفر در کتاب «تاریخ الشیعة» میگوید: شیعه در زمان حضرت باقر(ع) از ناحیه بنى امیه در تنگى و ضیق شدید به مثابه ضیق و تنگنایى که پیش از عصر آن حضرت در آن بوده اند، نبود.
در زمان حضرت کاروانها به سوى وى براى سیراب شدن و نوشیدن از آبشخورهاى دانش و معارف او از نقاط بعیده به راه می افتاد. در عصر وى روایت و راویان از او بسیار شدند، و روایت و حدیث از او به مقدار معتنابهى از آباء گرامى سابقش فزونى گرفت. حدیث باقرى در هر قطرى از اقطار منتشر شد تا جایى که جابر جُعْفى که از موثّقان راویان و أعاظم ناقلین احادیث است تنها از او هفتاد هزار حدیث نقل کرده است.
جابر از حاملان علوم اهلبیت بوده است «وَ عِلْمُهُمْ صَعْبٌ مُسْتَصْعَبٌ لَا یَحْتَمِلُهُ إلَّا نَبِىٌّ أوْ مَلَکٌ مُقَرَّبٌ أوْ مُؤمِنٌ امْتَحَنَ اللهُ قَلْبَهُ لِلإیمَان». صَعْب به حیوان سرکش و شموس گویند که کسى نمىتواند بر آن سوار شود در مقابل ذلول که مراد از آن حیوان رام است و مُسْتَصْعب حیوانى را گویند که چون آن را ببینند از آن فرار کنند از شدت حدت و بیم گزند آن. و معنى حدیث این طور مىشود: به درستى که حدیث ما سخت و مشکل و غیر قابل دسترس، انگاشته شده است به طورى که هیچ کس نمىتواند آن را متحمل شود و بردارد مگر آنکه فرشته مقربى، پیامبر مرسلى و یا بنده مؤمنى که خداوند قلب او را به تحمل ایمان آزمایش کرده باشد.
در حدیثى که از جابر روایت است وى گوید: عِنْدِى خَمْسُونَ ألْفَ حَدِیثٍ، مَا حَدَّثْتُ مِنْهَا شَیْئاً. کُلُّهَا عَنِ النَّبِىِّ صلى الله علیه و آله مِنْ طَرِیقِ أهْلِ الْبَیْتِ؛ نزد من پنجاه هزار حدیث موجود است که من یکى از آنها را هم بیان ننموده ام. همه آن احادیث از پیغمبر اکرم و به واسطه اهل بیت است.»
* صفات و نشانه هاى شیعه اهل البیت علیهمالسلام
از مرحوم شیخ صدوق(ره) در کتاب «توحید» از حضرت موسى بن جعفر (ع) روایت است که فرمود: «انِّما شیعَتُنا مَنْ شَیَّعَنا، وَ اتَّبَعَ آثارَنا، وَ اقْتَدى بِاعْمالِنا؛ حقّاً که فقط شیعیان ما کسانى هستند که از ما پیروى کنند و گام خود را به جاى گام ما گذارند، و از آثار و اخلاق ما متابعت کنند، و اقتدا به کردار ما بنمایند».
و از «قرب الاسناد» حمیرى روایت است که حضرت امام جعفر صادق (ع) فرمودند: «امْتَحِنُوا شیعَتَنا عِنْدَ مَواقیتِ الصَّلاة کَیْفَ مُحافَظَتُهُمْ عَلَیْها، وَ الى اسْرارِنا کَیْفَ حِفْظُهُمْ لَها عِنْدَ عَدُوِّنا، وَ الى امْوالِهِمْ کَیْفَ مُواساتُهُمْ لِاخْوانِهِمْ فیها؛ شیعیان ما را در اول وقتهاى نماز امتحان کنید که چگونه است مراقبت و محافظت آنها بر آن اوقات، و دیگر آنکه چگونه اسرار ما را در نزد دشمنان ما حفظ میکنند، و دیگر آنکه مواساتشان در اموال خود با برادران دینى آنها چگونه است».
و از کتاب «کافى» نقل است با اسناد خود از جابر بن یزید جعفى (ره) از حضرت امام باقر (ع) که: «جابر گوید: حضرت امام محمد باقر علیهالسلام به من فرمود: اى جابر آیا براى تشیّع همین بس است که کسى ادعا کند محبت ما اهلبیت را؟! سوگند به خدا که شیعیان ما نیستند مگر افرادى که تقواى خدا پیشه گیرند و او را اطاعت کنند. شیعیان ما شناخته نمىشوند مگر به تواضع و خشوع دل، و نگاهدارى امانت، به زیاد یاد خدا کردن، به زیاد روزه گرفتن، نماز خواندن، احسان به پدر و مادر، مراعات فقراى همسایگان، از حال آنها با خبر بودن، از حال مسکینان و قرض داران و یتیمان با اطلاع بودن، و به آنها رسیدگى کردن، و در گفتار از راستى تجاوز نکردن، و تلاوت قرآن کردن و زبان را از گفتوگوى با مردم مگر چیزهایى که راجع به خیر آنها است بازداشتن و افراد امین و مورد اعتماد اقوام خود بودن در همه چیزها.
جابر گوید: عرض کردم اى فرزند رسول خدا ما در امروز کسى را به این صفت که بیان مىفرمایى نمىشناسیم.
حضرت فرمود: اى جابر آراء و مذاهب، فکر تو را خراب نکند و تو را در شک نیاورد. آیا براى انسان همین قدر کافى است که بگوید: من على را دوست دارم و ولایت امر او را قبول دارم و در عین حال، عمل به دستورات او نکند؟ و اگر کسى بگوید: من رسول خدا را دوست دارم- با آنکه معلوم است که رسول خدا از على بهتر است- در صورتى که عمل به سنت رسول خدا(ص) نکند این محبت و دوستى براى او فایدهاى ندارد. بنابراین تقواى خدا را پیشه سازید، و به آنچه خدا فرموده عمل کنید.
بین خدا و کسى قرابت و خویشاوندى نیست، محبوبترین بندگان در نزد خدا پرهیزکارترین آنهاست، و عاملترین آنها به دستورات خدا. اى جابر سوگند به خدا بندهاى نمىتواند به خدا نزدیک شود مگر به فرمانبردارى از اوامر او، و با ما چنین قدرت و اختیارى نیست که کسى را از آتش برى سازیم، و هیچ بندهاى بر خدا نمىتواند حجتى اقامه کند. کسى که مطیع خدا باشد او دوست ماست، و کسى که گناه کند او دشمن ماست، و کسى را قدرتى نیست که به ولایت ما برسد مگر به عمل صالح و اجتناب از افعال ناپسند.»
* اسمی که خدا به شیعیان اطلاق کرد
و نیز از «محاسن» نقل است که حضرت امام محمد باقر علیهالسلام فرمود: انا مِنَ الرّافِضَة وَ هُوَ مِنّى، قالَها ثَلاثاً.
«من از رافضه هستم و رافضه از من است، این جمله را حضرت سه بار تکرار فرمود.»
و نیز از «محاسن» نقل است از ابو بصیر گوید: به حضرت امام محمد باقر علیهالسلام عرض کردم: فدایت شوم براى ما اسمى گذاردهاند که به واسطه آن، حاکمان و والیانِ حکومت خون ما و اموال ما را حلال کردهاند و هر گونه عذاب و شکنجه را در حقّ ما روا مىدارند.
حضرت فرمود: آن اسم چیست؟ عرض کرد: رافضه.
حضرت فرمود: هفتاد نفر از لشکر فرعون جدا شده و بدعتها و سنت هاى فرعون را ترک کردند و به موسى پیوستند و به اندازهاى مطیع و منقاد اوامر موسى بوده و نسبت به هارون برادر و وصىّ موسى محبت و علاقه داشتند و در راه دین خدا کوشش می کردند که در میان قوم موسى کسى مانند آنها نبود، قوم موسى آنها را رافضه نام نهادند، خداوند تبارک و تعالى به حضرت موسى (ع) خطاب کرد: این اسم را براى آنان باقى بدار، من این اسم را به آنها عطا کردهام. اى ابو بصیر این اسمى است که خدا به شما عنایت فرموده است.»
و در «کافى» نیز از ابو بصیر نظیر این روایت به طور مشروح و مبسوط روایت شده است.
در زمان حضرت کاروانها به سوى وى براى سیراب شدن و نوشیدن از آبشخورهاى دانش و معارف او از نقاط بعیده به راه می افتاد. در عصر وى روایت و راویان از او بسیار شدند، و روایت و حدیث از او به مقدار معتنابهى از آباء گرامى سابقش فزونى گرفت. حدیث باقرى در هر قطرى از اقطار منتشر شد تا جایى که جابر جُعْفى که از موثّقان راویان و أعاظم ناقلین احادیث است تنها از او هفتاد هزار حدیث نقل کرده است.
جابر از حاملان علوم اهلبیت بوده است «وَ عِلْمُهُمْ صَعْبٌ مُسْتَصْعَبٌ لَا یَحْتَمِلُهُ إلَّا نَبِىٌّ أوْ مَلَکٌ مُقَرَّبٌ أوْ مُؤمِنٌ امْتَحَنَ اللهُ قَلْبَهُ لِلإیمَان». صَعْب به حیوان سرکش و شموس گویند که کسى نمىتواند بر آن سوار شود در مقابل ذلول که مراد از آن حیوان رام است و مُسْتَصْعب حیوانى را گویند که چون آن را ببینند از آن فرار کنند از شدت حدت و بیم گزند آن. و معنى حدیث این طور مىشود: به درستى که حدیث ما سخت و مشکل و غیر قابل دسترس، انگاشته شده است به طورى که هیچ کس نمىتواند آن را متحمل شود و بردارد مگر آنکه فرشته مقربى، پیامبر مرسلى و یا بنده مؤمنى که خداوند قلب او را به تحمل ایمان آزمایش کرده باشد.
در حدیثى که از جابر روایت است وى گوید: عِنْدِى خَمْسُونَ ألْفَ حَدِیثٍ، مَا حَدَّثْتُ مِنْهَا شَیْئاً. کُلُّهَا عَنِ النَّبِىِّ صلى الله علیه و آله مِنْ طَرِیقِ أهْلِ الْبَیْتِ؛ نزد من پنجاه هزار حدیث موجود است که من یکى از آنها را هم بیان ننموده ام. همه آن احادیث از پیغمبر اکرم و به واسطه اهل بیت است.»
* صفات و نشانه هاى شیعه اهل البیت علیهمالسلام
از مرحوم شیخ صدوق(ره) در کتاب «توحید» از حضرت موسى بن جعفر (ع) روایت است که فرمود: «انِّما شیعَتُنا مَنْ شَیَّعَنا، وَ اتَّبَعَ آثارَنا، وَ اقْتَدى بِاعْمالِنا؛ حقّاً که فقط شیعیان ما کسانى هستند که از ما پیروى کنند و گام خود را به جاى گام ما گذارند، و از آثار و اخلاق ما متابعت کنند، و اقتدا به کردار ما بنمایند».
و از «قرب الاسناد» حمیرى روایت است که حضرت امام جعفر صادق (ع) فرمودند: «امْتَحِنُوا شیعَتَنا عِنْدَ مَواقیتِ الصَّلاة کَیْفَ مُحافَظَتُهُمْ عَلَیْها، وَ الى اسْرارِنا کَیْفَ حِفْظُهُمْ لَها عِنْدَ عَدُوِّنا، وَ الى امْوالِهِمْ کَیْفَ مُواساتُهُمْ لِاخْوانِهِمْ فیها؛ شیعیان ما را در اول وقتهاى نماز امتحان کنید که چگونه است مراقبت و محافظت آنها بر آن اوقات، و دیگر آنکه چگونه اسرار ما را در نزد دشمنان ما حفظ میکنند، و دیگر آنکه مواساتشان در اموال خود با برادران دینى آنها چگونه است».
و از کتاب «کافى» نقل است با اسناد خود از جابر بن یزید جعفى (ره) از حضرت امام باقر (ع) که: «جابر گوید: حضرت امام محمد باقر علیهالسلام به من فرمود: اى جابر آیا براى تشیّع همین بس است که کسى ادعا کند محبت ما اهلبیت را؟! سوگند به خدا که شیعیان ما نیستند مگر افرادى که تقواى خدا پیشه گیرند و او را اطاعت کنند. شیعیان ما شناخته نمىشوند مگر به تواضع و خشوع دل، و نگاهدارى امانت، به زیاد یاد خدا کردن، به زیاد روزه گرفتن، نماز خواندن، احسان به پدر و مادر، مراعات فقراى همسایگان، از حال آنها با خبر بودن، از حال مسکینان و قرض داران و یتیمان با اطلاع بودن، و به آنها رسیدگى کردن، و در گفتار از راستى تجاوز نکردن، و تلاوت قرآن کردن و زبان را از گفتوگوى با مردم مگر چیزهایى که راجع به خیر آنها است بازداشتن و افراد امین و مورد اعتماد اقوام خود بودن در همه چیزها.
جابر گوید: عرض کردم اى فرزند رسول خدا ما در امروز کسى را به این صفت که بیان مىفرمایى نمىشناسیم.
حضرت فرمود: اى جابر آراء و مذاهب، فکر تو را خراب نکند و تو را در شک نیاورد. آیا براى انسان همین قدر کافى است که بگوید: من على را دوست دارم و ولایت امر او را قبول دارم و در عین حال، عمل به دستورات او نکند؟ و اگر کسى بگوید: من رسول خدا را دوست دارم- با آنکه معلوم است که رسول خدا از على بهتر است- در صورتى که عمل به سنت رسول خدا(ص) نکند این محبت و دوستى براى او فایدهاى ندارد. بنابراین تقواى خدا را پیشه سازید، و به آنچه خدا فرموده عمل کنید.
بین خدا و کسى قرابت و خویشاوندى نیست، محبوبترین بندگان در نزد خدا پرهیزکارترین آنهاست، و عاملترین آنها به دستورات خدا. اى جابر سوگند به خدا بندهاى نمىتواند به خدا نزدیک شود مگر به فرمانبردارى از اوامر او، و با ما چنین قدرت و اختیارى نیست که کسى را از آتش برى سازیم، و هیچ بندهاى بر خدا نمىتواند حجتى اقامه کند. کسى که مطیع خدا باشد او دوست ماست، و کسى که گناه کند او دشمن ماست، و کسى را قدرتى نیست که به ولایت ما برسد مگر به عمل صالح و اجتناب از افعال ناپسند.»
* اسمی که خدا به شیعیان اطلاق کرد
و نیز از «محاسن» نقل است که حضرت امام محمد باقر علیهالسلام فرمود: انا مِنَ الرّافِضَة وَ هُوَ مِنّى، قالَها ثَلاثاً.
«من از رافضه هستم و رافضه از من است، این جمله را حضرت سه بار تکرار فرمود.»
و نیز از «محاسن» نقل است از ابو بصیر گوید: به حضرت امام محمد باقر علیهالسلام عرض کردم: فدایت شوم براى ما اسمى گذاردهاند که به واسطه آن، حاکمان و والیانِ حکومت خون ما و اموال ما را حلال کردهاند و هر گونه عذاب و شکنجه را در حقّ ما روا مىدارند.
حضرت فرمود: آن اسم چیست؟ عرض کرد: رافضه.
حضرت فرمود: هفتاد نفر از لشکر فرعون جدا شده و بدعتها و سنت هاى فرعون را ترک کردند و به موسى پیوستند و به اندازهاى مطیع و منقاد اوامر موسى بوده و نسبت به هارون برادر و وصىّ موسى محبت و علاقه داشتند و در راه دین خدا کوشش می کردند که در میان قوم موسى کسى مانند آنها نبود، قوم موسى آنها را رافضه نام نهادند، خداوند تبارک و تعالى به حضرت موسى (ع) خطاب کرد: این اسم را براى آنان باقى بدار، من این اسم را به آنها عطا کردهام. اى ابو بصیر این اسمى است که خدا به شما عنایت فرموده است.»
و در «کافى» نیز از ابو بصیر نظیر این روایت به طور مشروح و مبسوط روایت شده است.